کد مطلب:4431
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:28
آيا علت پيشرفت غرب، دوري از خدا و دين بوده است؟
پيشرفت علمي و صنعتي غرب مرهون عوامل بسياري است كه بررسي تمام موارد آن مجالي وسيع مي طلبد؛ ولي مختصراً به برخي از آنها اشاره مي شود: الف) آشنايي غربي ها با تمدن اسلامي و شرقي در طول جنگ هاي صليبي و نيز مسافرت هاي جهانگردان (مانند ماركوپولو)؛ ب ) رنسانس فكري در اروپا (با توجه به مجموعه عواملي كه اين تحول فكري را ايجاد كرد) و مبارزه با خرافات و عقايد موهومي كه در بين مردم آن ديار رايج بود؛ ج ) كنار گذاشتن كليسا از اداره امور جامعه و به وجود آوردن نهادهاي جديدي براي اداره آن. گفتني است كه اروپا در قرون وسطي، غرق در تاريكي جهل و خرافه ها بود. ارباب كليسا با تلقين برخي عقايد موهوم (از جمله ضديت با علم و سخن جديدي در اين مقوله) اجازه رشد علم و دانش را نمي داد؛ در حالي كه در همان قرون دانشمندان اروپايي تحت تأثير تمدن اسلامي قرار داشتند كه تا قلب اروپا پيش رفته بود (آندلس يا اسپانياي امروزي و شبه جزيره بالكان) و خواهان تحول اروپا و نگرش جديد به علم و دانش شده بودند؛ چه اين كه ارباب كليسا با تفتيش عقايد حتي اظهار نظر درباره پديده هاي جهان را گمراهي تلقي مي كردند، چنان كه گاليله در همين رابطه محاكمه شد و صدها دانشمند به همين دليل محكوم گرديدند. اين وضعيت در حالي بود كه مراكز علمي جهان اسلام در آن زمان، محل فراگيري دانش و ساخت ابزارهاي دقيق (مانند ساعت و لوازم جراحي و...) بود. ده ها دانش پژوه اروپايي در اين مراكز مشغول به تحصيل بودند. تعاليم اسلامي همگان را به علم و دانش و تفكّر در آفرينش دعوت مي كرد و آيات قرآني، خود پيشگام در بيان حقايق هستي و چگونگي رخدادهاي آن بود. همين شرايط بود كه اروپا تحت تأثير قرار گرفت و خيزشي علمي در آن سامان شكل داده شد. آنچه گفتيم ادعا نيست، شما مي توانيد در اين زمينه به كتاب هاي «تمدن اسلام و غرب» نوشته گوستاولوبون فرانسوي و «تاريخ تمدن» ويل دورانت و ده ها اثر ديگر مراجعه كنيد. غرض از همه اين مقدمات آن است كه، آنچه مورد انكار پيشقراولان رنسانس در اروپا قرار گرفت، عقايد موهوم ارباب كليسا درباره خداوند و تعاليم آنها درباره علم و نحوه زندگي مردم بود؛ و گرنه اصل خداي جهان كمتر مورد انكار دانشمندي فرهيخته قرار گرفته است. البته اين كه چرا كشورهاي مسلمان از قافله پيشرفت صنعتي عقب ماندند، مقوله ديگري است كه در جاي خود بايد به آن پرداخت. آنچه مايه تأسف است اين كه برخي از تازه واردان به عالم فكر و انديشه -كه هنوز در وادي نخست آن نيز فرود نيامده اند - با تمثيلي بي مورد و جاهلانه، از آنچه در قرون وسطي اتفاق افتاده است، كپي برداري كرده و همان نسخه ها را نيز براي امروز جهان ما مي پيچند. اين كپي برداري كه حدود يك قرن است آغاز گشته و تقريباً دوران زوال خود را مي گذراند، تاريخي بس عجيب و غريب دارد؛ تا آن جا كه بسياري از كساني كه خود روزي منادي آن بودند به اشتباه خود پي برده و سعي در جبران آن نمودند. براي نمونه مي توانيد در اين زمينه به كتاب ارزشمند «در خدمت و خيانت روشنفكران» اثر جلال آل احمد مراجعه كنيد. آنچه نوشتيم تنها سر نخ هايي بود كه با مطالعه وسيع و تفكّر، مي توان به عمق آن دست يافت. بنابراين ما شما را به مطالعه بيشتر توصيه مي كنيم تا در مقابل شبهه القا شده از طرف يك «رپ» متزلزل نشويد. نكته ديگري كه در نامه شما بود، در موضوع خداشناسي و سخن دوست شما است. انكار بدون دليل حقايق كار خردمندانه اي نيست. ممكن است كسي به شما بگويد احساس گرسنگي حقيقت ندارد. صرف انكار موجب آن نمي شود كه اين احساس صرفاً تخيل باشد. آدمي موجودي خداگرا و خداپرست است. اين احساس عميق و گرايش سترگ از بارزترين خصوصيات انسان بوده و آثار آن در سرتاسر تاريخ و زندگي او متجلي است. عظيم ترين بناها، ماندني ترين آثار ادبي جهان، زيباترين و ماندگارترين مراسم و فرهنگ ها، همه ريشه در اين احساس دارند. البته خداگرايي تنها در يك احساس دروني كه هنگام ترس و وحشت خود را بنماياند خلاصه نمي گردد بلكه عقل و خرد آدمي نيز با آن احساس همراه گشته و با صدها دليل غيرقابل انكار آدمي را به سوي حقيقت محض هستي و منبع لايزال هستي رهنمون مي گردد. به گفته مولانا: {Sچشم اين زندانيان هر دم به در# كي بُدي گرنيستي كس مژده ورS} {Sصدهزار آلودگان آب جُو# كي بدندي گر نبودي آبِ جُوS} آيا اين همه احساس، عقل، نيايش، همگي از يك حقيقت خبر نمي دهند؟ راستي كه سخن مولا علي(ع) در اين زمينه چه رسا است كه فرمود: «{Tكور باد چشماني كه تو را نبيندT}».
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.